ملکه جنوب

باسلام امیدوارم که ازمطالب خوشتون اومده وراضی باشید .نظر یادتون نره...

 
 


ارسال شده در پنج شنبه 16 خرداد 1392برچسب:, - 22:59

         

 

 

           

 

 

 

          

 

        

       

ضریب هوشیم رو عمق مشکلاتم معلوم میکنه


 

91/05/12 | 4 نظر

 

به حباب فکر کن

 

 

هرگاه در اوج قدرت بودی به حباب فکر کن


 

91/03/21 | 3 نظر

 

وقت

 

 

 

اگه میدونستم وقت اینقد کمه هیچ وقت کفش بند دار نمی خریدم


 

91/03/21 | 3 نظر

 

بومرنگ

 

 

 

زندگی بازی بومرنگهاست اونچه رو که میدم پس میگیرم


 

91/03/21 | نظر بدهید

 

دیوار

 

 

بین من و دیگران چیزی نیست جز دیوارهایی که خودم ساختم


 

91/03/21 | نظر بدهید

 

قشنگ برقص

 

 


 

 

 

حالا که مجبورم با ساز زندگی برقصم ، قشنگ میرقصم


 

91/03/21 | 2 نظر

 

تاب بازی

 

زندگی مثه تاب بازیه.

اگه تند برم سرم گیج میره

و اگه آروم برم حوصلم سر میره

 


 

91/03/21 | 1 نظر

 

مطالب جالب *پند آموز*فلسفي و خنده دار پشت كاميوني

 

مطالب جالب،پند آموز،فلسفی و خنده دار پشت کامیونی

بعضی از راننده کامیون ها جمله های جالبی مینویسن

پشت ماشیناشون ! حالا یا جنبه طنز داره یا جمله های فلسفیه

یا عاشقانه است یا…

خلاصه توی این پست یه مشت جملات پشت کامیونی آماده کردم

قشنگه ! حتما بخونید

 

 

 

همه از من میترسن ، من از نیسان آبی

عاشق بی انتظار مادر

علم بهتر است یا ثروت؟ ، هیچکدام فقط ذره ای معرفت !

دا کر سی چنت بی. (یعنی مادر پسر برای چی خواستی؟)

به گنده تر و خرتر از خودت احترام بگذار!

به مد پوشان بگویید آخرین مد کفن است

ناز نگات قشنگه!

تند رفتن که نشد مردی / عشق است که برگردی

هر کجا محرم شدی -چشم از خیانت باز دار / -چه بسا محرم با یک نقطه مجرم میشود،

مبر ز موی سفیدم گمان به عمر دراز / جوان به حادثه ای زود پیر میشود گاهی

“دست بزن ولی خیانت مکن”

منم یه روز بزرگ میشم.

زندگی بر خلاف آرزوهایم گذشت.

داداش جان به خاطر اشک مادر یواش!

افسوس همه اش افسانه بود!

من از عقرب نمیترسم ولی از سوسک میترسم / من از دشمن نمیترسم ولی از دوست میترسم.

من نمی گویم مرا ای چرخ سرگردان مکن / هرچه می خواهی بکن محتاج نامردان مکن!

شد شد، نشد نشد

بمیرد آنکه غربت را بنا کرد / مرا از تو، ترا از من جدا کرد

برگ از درخت خسته می شه پاییز فقط یه بهانه است

در این دنیا که مردانش عصا از کور می دزدند ، من بیچاره دنبال مرد می گردم

دنبالم نیا آواره میشی

رفاقت قصه تلخی است که از یادش گریزانم

روی قلبم نوشتم ورود ممنوع ، عشق آمد گفتم بیسوادم!

“تو هم خوبی!

از بس خوردم مرغ و پلو ، آخر شدم مارکوپولو

سر پایینی پرنده ، سر بالایی شرمنده

اسیرتم ولی آزاد !

بخاطر دلم ولم !

قربان وجودت که وجودم ز وجود تو بوجود آمد مادر

دلم دادم بری باهاش حال کنی ، نه که بری جیگرکی بازکنی !!

تو رو اگه من نشورم کی میشوره ( عروسکم )

باغبان در را مبند من مرد گلچین نیستم ، من خودم گل دارم و محتاج یک گل نیستم!

تمام مرده شویان راضیند بر مردن مردم

بنازم مطربان را که خلق را مسرور میخواهند!

ای آسمون کبود ، واسه همه بود واسه ما نبود؟؟؟؟

در قمار زندگی عاقبت ما باختیم ، بس که تکخال محبت بر زمین انداختیم

گرپادشاه عالمی ، بازهم گدای مادری

ای بلبل اگر نالی من با تو هم آوازم

تو عشق گل داری،من عشق گل اندامی!

هندونه بده قاچ کنیم ، لوپتو بده ماچ کنیم !

دانی که چرا راز نهان با تو نگفتم ، طوطی صفتی طاقت اسرار نداری

دنیا همه هیچ و زندگانی همه هیچ ، ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ

به درویشی قناعت کن که سلطانی خطر دارد


 


نويسنده elmira

 



صفحه قبل 1 صفحه بعد